نشستن  بر قلمدوش قابليت در ميدان كارآفريني*

عصر حاضر، عصر کنارآمدن با ناسازگاری ها، ناهمگونی ها، تغييرات و توانایی یادگیری های جدید در مقابل توانایی انجام مهارت های جاری و سنتی است. داشتن یک شایستگی، یک مهارت و یک حرفه و شغل در دنیای متغیر امروز، کارآمد و وافی به مقصود نیست، زیرا در فرصت زمانی کوتاه، احتمال آن می رود که شغل و مهارت امروز در آینده نزدیک وجود خارجی نداشته و یا با پدیدار شدن شغل ها و حرفه های جدید و انگیزاننده تر، فرد علاقه و تمایلی به انجام شغل و حرفه گذشته خویش نداشته باشد. از طرفی پارادایم یادگیری و محیط سازمان ها و جوامع امروزین، محیطی كارآفرين محور، فناور و یادگیرنده است و به شما اجازه می دهد اشتباه کنید و برای هر اشتباهی، نه که تنبیه و جریمه ای نمی شوید، بلکه فرصت می یابید تا خود را مجددا برای چندمین بار تا رسیدن به موفقیت بیازمایید. به عنوان مثال تا به حال سراغ نداریم فردی حتی کم سواد، برای نحوه استفاده از تلفن همراه که سیستم آن بسیار پیچیده است به کلاس آموزشی برای یادگیری آن برود، زیرا محیط آن فضایی یادگیرنده محور بوده و فرد مالک یادگیری خویش است و کاربر را با دادن بازخورد پی در پی (اتومات) تشویق می کند تا اشتباهاتش را تا مرز موفقیت اصلاح کرده و یاد بگیرد.

بنابراین، در عصری که همه چیز زود قدیمی می شود و ترکیب نیروی انسانی به شدت تغییر کرده و هر ۱۰۰ ساعت حجم دانش دو برابر می شود، نمی توان به داشتن یک یا چند مهارت امروزی دل خوش کرد. تغييرات ۱۰ سال گذشته بسيار سريعتر، متفاوت‌تر و پيچيده‌تر از ۱۰ سال قبل از آن است. در همه اعصارِ نخبگي (از عصر شکار تا کشاورزی و صنعت)، آنجايي كه انسان توانسته است پديده‌ها و نوپدیدها، را درست مديريت كرده و به استخدامش در آورد و نه خود مستخدم آن شود، مبدأ و مقصد بسياري از رخدادهاي خوشايند و رفاه بخش گردد. بمب اتم پديده ناچيز و غير پيچيده‌اي نيست، كه عقل بشر آن را به جهان عرضه داشته است. كامپيوتر هم همينطور، و صنعت چاپ و ساير ابزارهاي قرارداديِ پيچيده‌اي همچون زبان، خط و غيره. همه اين پديده‌ها و رخدادها، زندگي بشر را به طور جهشي دستخوش تغييرات گسترده و متنوع همراه با فرصت‌ها و تهديدها كرده است. نوآوری ها و ابداعات جدید، همچون كودكي است كه بر قلمدوش دانش و حکمت پيشينيان نشسته است، يعني تجربه ۸۷ ميليارد انسان. اگر از بالا بسيار بهتر و زيباتر مي توان ديد، نبايد فراموش كرد كه كجا ايستاده‌ايم؟ آنجايي كه ايستاده‌ايم بستگي به جايي دارد كه نشسته‌ايم. بلند شويم دوري بزنيم ببينيم كجا نشسته‌ايم؟

در عصر حاضر بسياري از تغييرات و نو پديدها به زلف هوشمندي و هوشياري، نبوغ و خلاقيت و كارآفريني انسان‌ها گره خورده است. مجموعه‌اي از عوامل در فرايند استفاده از علوم، فنون و تجارب عصر مدرنيسم، دست در دست هم داده و هوشياري و هوشمندي انسان‌ها را به نسبت عصر شكار و كشاورزي هزار چندان كرده است. اگر شاهد اتفاقات عجيب و گاه غريب در زندگي بشر هستيم و در آينده نيز بيشتر شاهد آن خواهيم بود، نتيجه و محصول ذهن پویا و خلاق و كارآفريني است كه خداوند متعال به انسان به عنوان اشرف مخلوقات هديه كرده است. او لحظه ای كه انسان را از خاك آفريد و روح خود را در او دميد و به خود احسنت و آفرين گفت. او مي‌دانست موجودی كه آفريده است، بخش جدايي ناپذير از عظمت و قدرت اوست و مي‌تواند تا بي نهايت رشد كرده و توسعه يابد.

بنابراين، بیش از هوشمندي و هوشياري، نبوغ و خلاقيت باید قابلیت ها[۱]، پتانسیل و ظرفیت های افراد را تا حداکثر ظرفیت وجودی شان برای یادگیری پدیده ها و مهارت های جدید افزایش داد. شاخص های مربوط به قابلیت بسیار متفاوت و سیال تر از شاخص های شایستگی[۲] است. «انگیزه، شوق تغییر، روحیه مشارکت جویی و مشارکت پذیری، اعتماد به نفس، کنجکاوی و کندوکاو و عزم و اراده» از جمله مهمترین شاخص های مربوط به قابلیت و پتانسیل افراد است که به آنان یاری می رساند تا بتوانند زندگی موفقی در حال و آینده داشته و بر چالش های پیش روی فائق آمده و شکار فرصت ها پیشه کنند. متاسفانه این شاخص ها و برنامه ریزی برای تحقق آن‌ها، نه در نظام آموزشی کشور ما، بلکه در اغلب کشورها مورد غفلت واقع شده است. پرواضح است، افرادی که آمادگی بیشتری برای توسعه قابلیت ها دارند، برای زندگی در عصر دیجیتال آماده تر و موفق ترند. همچنین، در عصر حاضر که هوش مصنوعی قلمرو زدایی را در دستور کار خود دارد و گستره و قدرت آن، اعماق ذهن و دل انسان ها را قلقلک می دهد، علاوه بر بهره گیری از طیفی از ویژگی های نخبه گیِ برشمرده از اعصار گذشته، نیازمند استفاده و بهره مندی از قابلیت هاست. قابلیت قدرت و ظرفیت زایاندن ذهن بیدار است و علاوه بر توانایی انجام مهارت، به توانایی یادگیری های جدید می پردازد. از این روی، نیاز داریم فرزندان مان را در مدرسه به گونه ای تربیت کنیم که از قابلیت ها و پتانسیل های لازم  برخوردار شوند و با احراز و کسب قابلیت، از زندگی در «عصر مفاهیم و دیجیتال[۳]» که مداوم در سرازیری تغییر و کارآفرینی های غیرقابل باور است، نهراسیده و لذت ببرند. بدیهی است، تحول در محتوای مواد و رسانه های آموزشی و توانمندسازی معلمان ضروری و اجتناب ناپذیر است. البته این یک جهت گیری، درست اما دقیق و زمان بر است و نیازمند نگاه راهبردی و آینده نگارانه است و نظام آموزشی باید همه منابع مادی و معنوی خود را همراه با حمایت های حاکمیت و سازمان های پشتیبان بیرونی همسو سازد.

* دكتر حيدر توراني استاد تمام مديريت آموزشي، پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش

[۱] .potentially & Capability

[۲] .Competency

[۳] .Conceptual & Digital Age

انتهای پیام/ به نقل از: ارتباط امروز

یادداشت Tags:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط

کتاب و مقاله

يورگن هابرماس

قاسم كرباسيان: یورگن هابرماس از متفکران برجسته علوم اجتماعی و فلسفه و از نظریه‌پردازان انتقادی پسامارکیست در 18 ژوئن 1929 در شهر دوسلدورف در شمال راین وستفالی آلمان به‌دنیا آمد و در گومرزباخ بزرگ شد.[1] خانواده‌ هابرماس از خانواده‌های روشنفکر زمان و مکان خود، محسوب می‌شد، زیرا پدرش رئیس دفتر صنعت و تجارت شهر و […]

بیشتر بخوانید
کتاب و مقاله

هدایت افکار عمومی در زمان بحران

بهمن علی بخشی* در مواقع بحران، افکار عمومی به نیروی قدرتمندی تبدیل می شود که می تواند مسیر وقایع را شکل دهد. خواه این یک بلای طبیعی، یک رسوایی شرکتی یا یک بیماری همه گیر جهانی باشد، نحوه درک و واکنش مردم به بحران می تواند عواقب گسترده ای داشته باشد. درک افکار عمومی در […]

بیشتر بخوانید
کتاب و مقاله

بهمن علی بخشی و تاکتیک های بازاریابی گمراه کننده یا مخاطب منفعل

چرا مردم به راحتی فریب تاکتیک‌های فریبنده مورد استفاده در تبلیغات را می‌خورند، به خصوص وقتی صحبت از تأثیر تأیید افراد مشهور و قدرت دستکاری رسانه‌ها می‌شود؟ چرا مصرف‌کنندگان همچنان طعمه تکنیک‌های حیله‌گرانه به‌کار رفته در برخی تبلیغات می‌شوند، به‌ویژه زمانی که جذابیت تأیید افراد مشهور و نفوذ فراگیر دستکاری رسانه‌ها را شامل می‌شود؟ پاسخ […]

بیشتر بخوانید